بی پروا جوییده می شد اشکهای نیامده اش
و رنج بر رخسارش می رقصید
خواب دیدم
دنبال من می گشت
تا تو را
پس بگیرد
خواب دیدم
در آغوشم جای گرفت
و اشکهایش
که سیلاب می شد
گفتم
که تو را به تمام دنیایت
پس داده ام
بیدار که شدم
خندید و رفت
الیـــطا...برچسب : نویسنده : fmylollapalooza8 بازدید : 9